رایا کاوهرایا کاوه، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 15 روز سن داره

رایا الهه آسمانی

مشهد قسمت سوم ( دخترم در حرم )

دخترم کلی با ذوق و شوق رفت به حرم امام رضا ( ع )  اینم عکسهای دخترم در حرم :               مابقی عکسها در ادامه مطلب ببنید :             تازه رایا اینجا یادش افتاده که دوربین دست منه و داره گریه می کنه که ( بده منه )   این هم گریه و زاری برای بابانو ( بابا هومن )   و باز هم بده بده رایا شروع م...
11 مهر 1391

دخترم در موزه حیات وحش دارآباد

اواخر مرداد ماه وقتی که تعطیلات شروع شد من و بابا هومن تصمیم گرفتم رایا رو چند جا ببریم یک از اون جاهایی که رفتیم موزه حیات وحش دارآباد بود . توصیه می کنم فرزندان دلبندتان رو ببرید تا از موزه لذت ببرند .  این موزه دوبخش داره که یکی حیوانات تاکسیدرمی شده است و یکی حیوانات زنده دیدنش خالی از لطف نیست . ضمناً اینکه محیطش خیلی باصفاست . این هم عکسهای رایا در موزه دار آباد   : مابقی عکسها در ادامه مطلب :       ...
11 مهر 1391

متفرقه

رایا در حالتهای مختلف : رایا با کلاه . رایا پس از یک حمام گرم . خانم دکتر رایا . رایای حرصی . رایای گل بر سر . و در نهایت رایا و بانک !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! برای مشاهده تصاویر فوق به ادامه مطلب مراجعه نمایید .  و از همه مهمتر اینکه دخترم از بس که تبلیغ بانک می بینه عاشق بانک شده و حالا رایا و بانک ( مانک )   ...
11 مهر 1391

مسافرت به مشهد

  توی شهریور ماهی که گذشت ما یک سفر سه روزه به مشهد داشتیم تو این سفر که یکی از نذرهای ادا نشده رایا بود خیلی به ما خوش گذشت و دخترم مشهدی رایا شد . ( 4/6/91 لغایت 7/6/91 ) قصد داشتیم که با ماشین بابا هومن بریم ولی بالاخره تصمیم بر این شد که این مسافرت با هواپیما انجام بشه و رفتیم اما چشمتون روز بد نبینه که روزی که رفتیم پرواز 5 ساعت تاخیر داشت و کلی کلافه شدیم اما برگشت خیلی بهتر بود و سر موقع حرکت کردیم .  و مهمترین اتفاق بدی که روز 4/6/91 برامون پیش اومد این بود که شارژ موبایل بابا هومن تموم شد و وقتی توی گیت فرودگاه می خواست موبایلش رو شارژکنه هواپیما آماده پرواز شد و بابا هومن یادش رفت که موبایلش رو برد...
10 مهر 1391

مشهد قسمت ششم ( بازگشت )

  و بالاخره روز 7/6/91 ساعت 10 : 15 فرا رسید و ما با کلی بدو بدو خودمون رو به فرودگاه رسوندیم چون برای آخرین بار رفتیم حرم و برای همه دعا کردیم این بار ما دیر رسیدیم و هواپیما سر وقت حاضر بود . و تقریباً نزدیک ساعت 4 بود که پرواز کردیم و 10 : 01  از آسمان سبزوار به سمت تهران پرواز کردیم و ساعت 00 :07 رسیدیم خونه بابایی بهمن و اون موقع بود که فهمیدیم که بابایی بهمن زحمت کشیده و برای رایا گلی که اولین بارش بود به مشهد می رفت گوسفند قربونی کرده ( دست بابایی بهمن درد نکنه ) . این هم چند عکس از برگشت به تهران :    به امید اینکه هر کسی به مسافرت می...
10 مهر 1391

مشهد قسمت پنجم ( شهر رویایی پدیده )

نمیدونم شما تبلیغ های تلویزیون رو می بینید یا نه ؟ ولی حتی اگر یه بار تبلیغ ها رو دیده باشید به جزء بانک ، چیپس و پفک که خیلی تبلیغ دارند این شهر رویایی پدیده هم خیلی از خودش تعریف می کنه ما که تا مشهد رفته بودیم و یه سر هم به شاندیز زدیم تصمیم گرفتیم این شهر رویایی رو ببینیم البته جاتون خالی که فقط آهن پاره دیدیم . اما مشخصاتی که ما پرسیدیم  : همانطور که در تبلیغ نشون می ده خیلی زیباست . کوچکترین آپارتمانش 40 متری که در حال حاضر هزینه خریدش تقریباً200 میلیون تومان می شه .  شما می تونید سهام اون رو به قیمت هر سهم 1250 تومان خریداری کنید و کمتر از 100 سهم هم نمی فروشند .البته نمی دونم دلار 3000 توما...
10 مهر 1391

مشهد قسمت چهارم ( سفر به شاندیز )

    این همه شاندیز شاندیز که می گن همچین مالی هم نبود فکر کن رفتید درکه یا دربند خودمون تفاوتش با مشهد این بود که 4 تا 5 درجه هواش از مشهد خنک تر و کمی سرسبزتر توصیه می کنم که حتماً به این شهر که تقریباً در 30 کیلومتری مشهد قرارداره با جیب پر پول یه سری بزنید خوش می گذره . راستی وقتی توی فصل تابستان به مشهد رفتین حتماً طالبی مگسی ( یه طالبی با پوست سبز پررنگ و کمی شبیه به هندوانه خط خطی در مقیاس کوچکتر ) و خربزه مشهدی بخورید ( خربزه مشهدی سبز رنگه نه زرد رنگ می گن این زردا مال تربتن نه مشهد ) و این هم عکسی از رایا و بابا هومن در نهارستان زیتون شاندیز مشهد  :     &n...
10 مهر 1391

مشهد قسمت دوم ( موزه باغ نادری )

  این قسمت دوم عکسهای رایا در مشهده و این هم موزه باغ نادر شاه افشار : به یک نکته جالب توی این عکسها توجه کنید وقتی ما وارد موزه شدیم یک کیک رضوی برای رایا خریدم و دادم دستش که بخوره ، هوا روشن بود و وقتی که می خواستیم از موزه خارج شیم هوا تاریک شده بود و نزدیک اذان مغرب بود و نظاره کنید که کیک هنوز در دست رایاست بعد حالا ببینید که من چه حرصی می خورم که این غذا بخوره . تازه به هر نی نی که اونجا بود تعارف می زد و یک کیک از کیسه در می آورد و بهش می داد . ( نی نی نام نام ) یعنی خوردنیه بخور نی نی . مابقی عکسها در ادامه مطلب :          ...
9 مهر 1391

عکسهای رایا در وبلاگ مهدیس

سلام با یک تاخیر چند ماهه بازهم برگشتم تا به وبلاگ رایا یه سری بزنم . از دخترم می خواهم که من رو ببخشه که نسبت به وبلاگش کمی بی توجه شدم ولی از امروز دوباره شروع می کنم . از آخر به اول شروع می کنیم با اجازه : اول از همه اینکه روز 27/6/91 تولد بچه های تابستونی بوده و مهدیس به کلاس بالاتر رفت و یک سال دیگه گذشت و اون یک سال بزرگتر شد .   این پست رو ببینید عکس دختر من هم توی تولد مهدیس هست با تشکر از مامان مهدیس . http://mahdis_borhani.niniweblog.com/post45.php این گل هم تقدیم به مهدیس   ...
9 مهر 1391