رایا کاوهرایا کاوه، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 10 روز سن داره

رایا الهه آسمانی

آب بازی در مهد کودک

این هم یه پس دیگه از رایا و صدف در حال آب بازی در مهد کودک : http://sadaf_khojasteh.niniweblog.com/post182.php امیدواریم بتونم عکسها رو از مامان صدف بگیرم و در وبلاگ رایا بذارم .   ...
9 مهر 1391

رایا در خونه مامانی

با اتفاقی که امروز برامون افتاد ولی بازم به عکاسخانه رایا یه سری زدم و عکسهایی که خونه مامانی گرفته بود رو انتخاب کردم که شما ببینید  . و اما عکسها توی پستهای قبل گفته بودم که رایا چقدر پا و لاکش رو دوست داره     و بقیه در ادامه مطلب     مامانی رایا براش نی نای نانای گذاشته و دخترم دارم نی نای می کنه و دیگه تموم شد تا بعد بای بای             ...
23 خرداد 1391

گذری بر اردیبهشت ماهی که گذشت ( عروسی پسر همکار مادر مریم )

سلام امیدوارم همه دوستان وبلاگی روزهای خوش رو پشست سر گذاشته باشند . باز هم به عکاسخانه رایا سری زدم و یه سر عکس رایا را می خوام براتون بذارم . و اون اینکه 23/2/91 که مصادف بود با روز مادر من و رایا به یه عروسی دعوت شدیم شنبه شب عروسی پسر همکارم بود و لطف کرده بود وما رو دعوت کرد عروسی ، با اجازتون ما رفتیم عروسی کلی هم خوش گذشت . می دونید که اصولاً به مادرها خیلی خوش می گذره تو عروسی چون نه عروس رو دیدم نه داماد نه یه ذره نی نای نانای دیدم فقط آکواریوم پشت سر عروس که پر از ماهی بود رو دیدم و رایا کلی از شرمندگی ماهی ها در اومد اینقدر که بهشون سر زد و من دائم دنبالش بودم . امیدورام که وحید و سپیده خوشبخت باشند . حالا ج...
23 خرداد 1391

گذری یر اردیبهشت ماه 91 ( روزی که رایا واکسن زد )

امروز از اون روزهایی که مادر مریم یه کوچولو وقت داره که وبلاگ دخترش رو بروزرسانی کنه 26/2/91 یه روز سه شنبه بود که من ، بابا هومن و رایا رفتیم برای امر خطیر واکسن زدن یه روز سختی که تا به حال تجربه نکرده بودیم . چون قبلاً که رایا واکسن می زد راه نمی رفت ولی این واکسن 5/1 سالگی خیلی وحشتناکه چون واقعاً بچه از پا می افته رایا از اون روز به بعد یاد گرفته که بگه ( آی ) . دخترم اصلاً تا 3 روز نمیتونست راه بره  . این تجربه سخته ولی همه سختیش به سلامتی بعدش می ارزه . دخترم واکسن زدنت مبارک باشه . توی عکسها معلومه که رایا حال نداره چون یا توی کالسکشه یا توی تاب و دیگه بدوبدو ن...
23 خرداد 1391

و دوباره بیماری

خدا کنه که مریضی از همه نی نی کوچولوها دور باشه ولی دوباره مریضی نمی دونم از کجا سردرآورد که یک هفته دختر مارودرگیر کرد . اواخرهفته دوم خرداد ماه ( رو چهارشنبه 10/3/91 ) که خونه رفتیم رایا مریض شد و کلی مریض بود ، اصلاً غذا نمی خورد و کلی لاغر و نحیف شده بود بعدش هم من مریض شدم و کل هفته خونه بودیم ولی خدارو شکر رایا حالش خوب شد ، من هم کمی بهترم .   زمستون که تموم می شه میگیم مریضی تموم شد ولی انگار مریضی تمومی نداره و حالا حالاها ادامه داره .   ...
23 خرداد 1391

تصاویری از رایا در مهد کودک

وتصاویری از رایا در مهد ساعت ١٠ صبح و ٣ بعداز ظهر از شروع سال ٩١ تا به حال هر موقع که ساعت ١٠ میرم به رایا سر بزنم دخترم فقط دوست داره بازیگوشی کنه و این ور و اون ور بدوه و اصلاً به من توجه نکنه و البته یادم رفت که بگم وقت کنه از صندلی بالا هم می کشه و یا در سالن مهد رژه میره و صندلی های سالن رو بهم می ریزه ساعت ٣ هم که می شه فقط حواسش به بیرون از مهدکودکه فقط دلش می خواد تاب بازی کنه که با اون همه بچه نوبت به دختر من نمیرسه و هر روز بهش می گم که فردا میارمت ولی باور بفرمائید که گاهاً ساعت ١٠ می برمش که کمی تاب بازی کنه . با تشکر از حسن توجه دوستان وبلاگی  ...
23 خرداد 1391

جدیدترین های رایا

سلام امروز یه اتفاق ناخوشایند برامون افتاد و اون اینکه رایا از پله های راهروی خونمون زمین افتاد امیدوارم که حالش خوب باشه و اذیت نشه ولی با این اوصاف خودم خیلی نگرانم .  حتماً توی دل خودتون می گید چه مادر بی مسئولیتی نمی خواد نگران باشی ، مواظب باش اما از خدا پنهان نیست از شما چرا پنهان که من رایا را سپردم به باباش ورفتم توی خونه که کلاهش رو بردارم ، در این اوضاع و احوال هم بابا هومن مهربون فکر بستن کفشهاش بود نه رایا، من توی خونه بودم که رایا افتاد و صدای جیغش بلند شد ، یک لحظه دخترم رنگش به سیاهی شب شد .خدا برای هیچ مادری این لحظه رو نخواد. تازه جالبش اینجاست که باباش به من می گه تو مادری باید هواست با...
1 خرداد 1391

آدریان پس از کوتاه کردن موهای سرش

سید آدریان احمدی همون پسرعمه کوچولو و خوشگل رایا که در چند پست پیش عکسهای جشن تولدش رو توی پارک نیاوران گذاشته بودم بالاخره موهای زیبای خرمایی رنگش رو کوتاه کرد و به جمع پسران با موهای کوتاه ملحق شد و این تصاویری از آدریان با موهای کوتاه شده :  و مریم ، رایا و دایی هومن بهترین آرزوها رو برات دارن عزیز دل    ...
31 ارديبهشت 1391