رایا الهه آسمانی

  سلام به دوستهای وبلاگی امروز عکسهای آتلیه رایا رو گذاشتم یه خبر روز یک شنبه مورخ 22/8/90 رایا تونست به اندازه 30 تا شماره بدون کمک من و باباش روی پاهاش وایسه اینم یه خبر خوب برای دوستای وبلگی امروز دوشنبه مورخ 23/8/90 در مهدکودک فرشتگان جشن تولد همه بچه هایی که توی آبان و یا آذر دنیا اومدن انشاءاله تولد همشون مبارک باشه       ...

                                                                                                          سلام به دوستان و...

  سلام به دوستای وبلاگی امیدوارم حال همه خوب باشه خبر جدید اینکه رایا کلمات جدید یاد گرفته  کلمات جدید عبارتند از :  ( نه ) ،‌( دار دار ) ،‌( داغه )  وقتی به رایا می گن به به می خور میگه ( نه ) اما وقتی می گن آبه می خوری چند بار پشت سرهم می گه آبه .  وقتی ازش می پرسی کلاغه چی می گه میگه ( دار دار )   وقتی میره کنار قوری و کتری یا کنار چایی می گیم چیه میگه ( داغه )  دخترم کم کم داره خانوم می شه  خبر دیگه اینکه رایا و آویسا خیلی بهم علاقه پیدا کردن وقتی هرکدوم از این دو تا صدای همدیگر رو می شنون کلی ذوق می کنن آخه هر دوشون ی...

سلام به دوستای وبلاگی من و بابا هومن و مادر مریم برای عزاداری تاسوعا و عاشورا رفتیم زنجان من یه گوسفند نذر داشتم که ادا کردم اما عکسهام موبایلی وقتی مادر مریم آماده کرد در وبلاگم قرار می ده دیروز رفتیم خونه عمه ندا و عمع جون 2 تا عنک خوشگل به من هدیه داد که خیلی دوستشون دارم دست عمه ندا درد نکنه اما عکسهای جدید             مرسی عکسهای من رو دیدید تا عکسهای بعدی بای بای   ...

...

سلام به دوستای وبلاگی امسال دومین محرمی که رایا در اون حضور داره مادر مریم خیلی خوشحاله که رایا سلامته و خدا اونو بهش داده که دوستش داشته باشه دخترم روز شنبه 12/9/90 واکسن mmr زد خیلی گریه کرد ولی زود یادش رفت . دخترم هفته پیش هم کلی مریض بود بیمارستان رفت و آمپول هم زد . بالاخره اون هفته تموم شد . هفته گذشته دخترم به هیات رفت دیروز هم داخل مهدکودک مراسم عزاداری بود و از خاله سیفی خواستم که لباس حضرت علی اصغر تنش کنن دستشون درد نکنه خیلی به رایا میومد در انتها عکساشو می ذارم . رایا از روز پنج شنبه خوب غذا نمی خوره و مادر مریم امیدواره که فقط دندون باشه نه چیز دیگه ای دیروز رایا برای اولین بار آش رشته نذری خورده  ...

سلام به دوستای وبلاگی تولد رایا در مهدکودک برگزار شد دخترم اینقدر خانوم توی صندلی مخصوصش نشسته بود که نگو و نپرس کلاه با مزه ای هم سرش گذاشته بود چند دفعه هم با دست رفت توی کیکش ،‌دست می زد و روی میز می کوبید خیلی خوب بود ولی . . . برای اینکه زمان از دست دادم و بدلیل رفتن به قنادی و دریافت کیکش  یه کوچولو دیر رسیدم از همین جا از دخترم معذرت می خوام و در اسرع وقت عکسهاشو توی وبلاگش می ذارم اما بپرسید از کادوها از بزرگ به کوچک شروع می کنم صدف دختر نازم( صدف خجسته )      یک عروسک خوشگل که اسمش رو صدف گذاشتیم آویساکاوه         &nb...

...

  ...