گسترده تر شدن دایره لغات رایا
دختر گلم توی این چند وقته خیلی دایره لغاتش گسترده تر شده من و بابا هومن کلی ذوق می کنیم وقتی رایا حرف می زنه ، اگه بشه بهش حرف گفت . ان طوطی بودن بچه ها واقعاً زیباست امیدوارم هر کس طوطی نداره خدا بهش ببخشه و این نعمت بی نظیر رو ازش دریغ نکنه .
خبر دیگه اینکه رایا اعضای بدن خوش رو به خوبی می شناسه و هر کدوم رو که ازش می پرسه با دستاش نشون می ده .
و حالا حرفهای رایا :
ای بابا
بَق برق
بَچِهّ هر نوع نوزادی یا کودکی که دیده شود
یَف رفت
بَف برف
بَبَن بهمن ( بابایی بهمن بابای بابا هومن )
عِِِشی عشرت ( مامانی عشرت مادر بابا هومن )
مِیی مهری ( مادری مهری مادر مادر مریم )
باتی فاطمه ( خاله فاطی خاله بابا هومن )
بّجی وجی ( خاله وجیهه خاله بابا هومن )
بِجی بهجت ( خاله بهجت خاله بابا هومن )
دانی دانیال ( دوست مهدکودک )
امیییر امیر علی ( دوست مهد کودک )
یَر خر ( البته بی ادبی نشه خاله سمانه یه خر برای رایا خریده که خیلی می خنده و کلی می خندونه که رایا بهش می گه یَر )
بایان باران
اَبو اَلو ( وقتی با تلفن صحبت می کند )
دودو ندا ( عمه ندا )
مانین ماشین
تاب تاب عَباجی تاب تاب عباسی
مََیَم مریم
دَدا کسری ( دایی کسری )
مَمِی مهسا ( خاله مهسا )
باقی کلمات در ادامه مطلب :
اِینا النا ( دختر خاله مهسا )
یا یاس ( دختر دایی پدرام )
تاتا تارا ( دختر پسرخاله بابا هومن )
جییش دستشویی ( البته ببخشید دخترم وقتی می خواد پوشکش رو عوض کنه یه پوشک دستش می گیره و میره در دستشویی )
عَّکّس عکس ( تلفظ با کلی تشدید ، رایا وقتی غذا دست من می بینه می فهمه که باید روی پای باباش بشینه و عکس ببینه و سریع میگه عکس )
یَیا زهرا
مَنییه مهدیه ( یکی از خاله های مهدکودک )
مانه سمانه
مَنیر پنیر
بَل بله
یایا رایا ، سارا
یل گل
با باز
نان ، نانا ( عمه نادیا ) ، آییو ( آریو ) ، آنیان ( آدریان ) ، بابا ، ماما ، دایی ، ژیلا ، مامانی ، بابایی ، آب َو ...
اگه چیز جدیدی یادم اومد تو این پست می ذارم .