گذری بر اردیبهشت ماهی که گذشت ( عروسی پسر همکار مادر مریم )
سلام
امیدوارم همه دوستان وبلاگی روزهای خوش رو پشست سر گذاشته باشند .
باز هم به عکاسخانه رایا سری زدم و یه سر عکس رایا را می خوام براتون بذارم .
و اون اینکه 23/2/91 که مصادف بود با روز مادر من و رایا به یه عروسی دعوت شدیم شنبه شب عروسی پسر همکارم بود و لطف کرده بود وما رو دعوت کرد عروسی ، با اجازتون ما رفتیم عروسی کلی هم خوش گذشت . می دونید که اصولاً به مادرها خیلی خوش می گذره تو عروسی چون نه عروس رو دیدم نه داماد نه یه ذره نی نای نانای دیدم فقط آکواریوم پشت سر عروس که پر از ماهی بود رو دیدم و رایا کلی از شرمندگی ماهی ها در اومد اینقدر که بهشون سر زد و من دائم دنبالش بودم . امیدورام که وحید و سپیده خوشبخت باشند .
حالا جالبتر از همه اینکه دختر من از پارسال تا حالا چاقتر نشده و کارور لباس هاش تغییر نکرده و فقط قدش ماشاالله بلند تر شده لباسی که تنش لباسی که نانا جونش عید سال 90براش خرده بود و تولد صدف که 16 مرداد ماه باشه رایا برای اولین بار تنش کرد .
به امید اینکه همه انسانها خوشبخت زندگی کنند .