مسافرت به مشهد
توی شهریور ماهی که گذشت ما یک سفر سه روزه به مشهد داشتیم تو این سفر که یکی از نذرهای ادا نشده رایا بود خیلی به ما خوش گذشت و دخترم مشهدی رایا شد . ( 4/6/91 لغایت 7/6/91 )
قصد داشتیم که با ماشین بابا هومن بریم ولی بالاخره تصمیم بر این شد که این مسافرت با هواپیما انجام بشه و رفتیم اما چشمتون روز بد نبینه که روزی که رفتیم پرواز 5 ساعت تاخیر داشت و کلی کلافه شدیم اما برگشت خیلی بهتر بود و سر موقع حرکت کردیم .
و مهمترین اتفاق بدی که روز 4/6/91 برامون پیش اومد این بود که شارژ موبایل بابا هومن تموم شد و وقتی توی گیت فرودگاه می خواست موبایلش رو شارژکنه هواپیما آماده پرواز شد و بابا هومن یادش رفت که موبایلش رو برداره و موبالش گم شد ولی جالب تر از همه اینکه این موبایل از بس که دزد نبره توی فرودگاه موند تا ما برگردیم و اونو از بازرسی هواپیمایی پس بگیریم و این موبایل نداشتن بابا هومن کلی ما رو کلافه کرد چون از همه بدتر اینکه شارژر هم برای شارژکردن موبایل مادر مریم نداشتیم و مجبور شدیم از مشهد یه شارژر به یادگار بخریم .
دخترم در اولین سفرش به مشهد برای اقوام نزدیک سوغاتی آورد و امیدوارم که هربار که به مسافرت می ره همیشه دست پر برگرده .
مابقی عکسها ( قسمت اول تاخیر در فرودگاه ) رو در ادامه مطلب ببینید :
امیدورام که امام رضا شما رو هم بطلبه .
دخترم خسته شده بود و هر خوراکی که دست هرکسی می دید می خواست ( سلطان عمو پورنگ شده بود ) این چیپس رو هم همین طوری بدست آورد یه دختر کوچولویی چیپس دستش بود باورتون نمی شه با چه نگاه مظلومانه ای به دست اون نگاه کرد که دلم سوخت و رفتم چیپس براش خریدم .
و این هم خستگی :